فصل پنجم«حس و حرکت»

ساخت وبلاگ

فصل پنجم«حس و حرکت»

مسيري را كه جريان عصبي در هر انعكاس طي مي كند قوس انعكاس (كمان بازتاب) مي گويند.

نخاع مركز بسياري از اعمال انعكاسي است و گروهي از انعكاس ها توسط مغز كنترل مي شوند، مثلا پرش زانو، جمع كردن دست ها انعكاس نخاعي است.

عمل بلع، استفراغ و مكيدن شير (نوزادان) عمل انعكاسي پيچيده ي مغزي است.

ملتحمهساختار چشم

ملتحمه یک لایه شفاف محافظ است که سطح داخلی پلک ها و روی سفیدی کره چشم را می پوشاند.در واقع ملتحمه یک اپیتلیوم مخاطی است که از محل اتصال پوستی مخاطی لبه پلک تا لیمبوس قرنیه ای – صلبیه ای ادامه یافته است . مساحت ناحیه ملتحمه بیشتر از سطح کره چشم و پلکهاست و باعث ایجاد چندین چین می شود. چین ها در فورنیکس ها برجسته تربوده وبرای حرکت کره چشم لازم هستند . در سمت داخل، فورنیکس وجود ندارد و چین ملتحمه ایجاد چین نیمه هلالی را می کند.

قرنیه

قرنیه(Cornea) راهی است که از طریق آن اطلاعات بینایی از دنیای خارج وارد چشم می شود. بنابراین، یک بافت اپتیکی کاملا تخصص یافته است که بایدشفافیت وتوانائی انکسار نور مرئی آن حفظ شده و در مقابل نیروهای خارجی مثل خشکی، تهاجم میکروبی و آسیب وضربه ها مقاومت کند.قرنیه بافتی است شفاف در جلوی چشم که در محل لیمبوس (حلقه دور قرنیه) به ملتحمه متصل می‌شود.  منابع تغذیه قرنیه ، عروق لیمبوس ، زلالیه و اشک است. قسمت سطحی قرنیه بیشتر اکسیژن خود را از اتمسفر می‌گیرد. ساختمان یکنواخت ، بی‌آب بودن و بی‌رگ بودن عوامل شفافیت قرنیه می‌باشد.اعمال جراحی لیزیک و یا لیزر برای تصحیح شماره عینک بر روی این قسمت انجام می گیرد. با انجام این گونه اعمال جراحی، انحنای قرنیه تغییر و شماره چشم اصلاح می گردد .

به گفته دیگر؛ قرنیه قسمت شفاف و شیشه مانند جلوی چشم می‌باشد که مقطعی از یک کره یا یک جسم بیضوی منظم است که از ورای آن قسمت رنگی چشم یعنی عنبیه دیده می‌شود. در واقع رنگ چشم وابسته به عنبیه است که از فردی به فرد دیگر متفاوت می‌باشد و قرنیه کاملا شفاف است. نور پس از عبور از قرنیه و عدسی چشم به شبکیه می‌رسد تا در آنجا تصویر تشکیل گردد و پس از فعل و انفعالاتی، اطلاعات این تصویر بصورت امواج الکتریکی-عصبی به مغز منتقل گردد و فعل بینایی کامل گردد. هر گونه اختلالی که در این مسیر بروز نماید سبب کاهش بینایی می‌شود. قرنیه اولین عنصر در این مسیر می‌باشد و وجود یک قرنیه شفاف و با شکل هندسی منظم، لازمه اصلی بینایی است

 

صلبیه

صلبیه قسمت سفیدی چشم است که درامتداد قرنیه میباشد و تا پشت چشم و تاعصب بینایی ادامه می یابد. در واقع صلبیه بافت نسبتاً محکمی است که دورتا دور کره چشم به جز قرنیه را می پوشاند.

عنبیه

عنبیه بخش رنگی پشت قرنیه است که رنگ چشم افراد را تعیین می کند.عنبیه به رنگهای مختلف مانند آبی، سبز، قهوه‏ای، عسلی وغیره می‏باشد.

مردمک:مردمک، سوراخی است در وسط عنبیه که مقدار نور وارد شده به چشم را تنظیم می کند. وقتی چشم در محیط پر نور قرار می گیرد مردمک تنگ می شود تا مقدار نور کمتری وارد چشم شود؛ و بر عکس زمانی که چشم در محیط کم نور قرار می گیرد مردمک گشاد می شود تا نور بیشتری وارد چشم شود.

عدسی

عدسی عضوی است محدب الطرفین ، قابل انعطاف، بدون رگ و شفاف با قطر ۹ میلیمتر و ضخامت ۴ میلیمتر که ما بین مایع زلالیه و زجاجیه چشم قرار دارد. و توسط زنولها به شیارهای بین جسم مژگانی اتصال دارد.عدسی در پشت مردمک واقع شده است و عمل تطابق و متمرکز کردن نور بر روی شبکیه را انجام می‌دهد.

در هنگام مطالعه، عدسی با تغییر انحنا خود این امکان را ایجاد می‌نماید که بتوانیم اجسام نزدیک را بخوبی ببینیم. این قابلیت از سن ۴۵-۴۰ سالگی به بعد، کاهش می‌یابد و بنابراین پیر چشمی عارض می‌گردد، بدین معنا که برای دید نزدیک و مطالعه نیاز به عینک جداگانه خواهد بود. هرگاه فردی به نزدیک نگاه می‌کند، انقباض عضله سیلیاری،

کشش عدسی را کم می‌کند و لذا عدسی کروی‌تر شده و قدرت انکساری بیشتری پیدا می‌کند و تصویر جسم نزدیک را بر شبکیه می‌اندازد (عمل تطابق). در نگاه به دور عکس این حالت اتفاق می‌افتد. با پیر شدن و کاهش حالت ارتجاعی عدسی ، قدرت تطابق آن کاهش می‌یابد و فرد تار می‌بیند.این همان حالتی است که به آن پیر چشمی گفته می شود.
آب مروارید که یکی از شایعترین بیماریهای چشم میباشد که بعلت کدر شدن عدسی چشم اتفاق می افتد.

اتاقک قدامی

اتاقک قدامی فضای کوچکی است که بین قرنیه و عنبیه قرار دارد. در این فضا مایعی به نام زلالیه جریان دارد.در چشم مرتباً مقداری از مایع زلالیه تولید و ازطریق مجاری زاویه چشم خارج می شود . اگر به هر دلیلی تعادل بین تولید و خروج این مایع به هم بخورد مقدار مایع زلالیه در چشم افزایش پیدا می کند و فشار داخل کره چشم از حد طبیعی بیشتر می شود. بالا رفتن فشار چشم به پرده شبکیه و عصب بینایی آسیب می زند و باعث بیماری آب سیاه یا گلوکوما می شود.

مشیمیه

مشیمیه پرده نازک سیاه رنگی است که دور شبکیه را احاطه کرده است. این پرده تعداد زیادی رگ های خونی دارد که مواد غذایی را به بخش هایی از شبکیه می رساند. به علاوه سلول های این لایه حاوی تعداد زیادی رنگ دانه سیاه ملانین است که رنگ سیاهی به این بخش از چشم می دهد. وجود رنگ سیاه مانع از انعکاس نورهای اضافی در داخل کره چشم می شود و به تشکیل تصویر واضحتر کمک می کند.

فضای خلفی و زجاجیه

فضای خلفی چشم که محوطه پشت عدسی چشم است توسط زجاجیه که در واقع یک ماده ژله مانند شفاف است پر می‏شود. در بعضی شرایط مثل افزایش سن، ضربه به چشم، نزدیک بینی متوسط تا شدید، دیابت و …. ساختمان ژله مانند زجاجیه تغییر می کند و در بعضی جاها حالت آبکی پیدا می کند.این تغییرات بصورت اشکال متحرکی شبیه مو و یا بال مگس ( مگس ‏پران) در میدان بینایی دیده می شوند. خصوصا در موقع نگاه به یک زمینه سفید و روشن این اشکال بیشتر جلب توجه می‏کند.

در صورتی که فردی به صورت حاد دچار مگس پران و یا احساس جرقه زدن (فلاشینگ) شود؛ باید از نظر احتمال سوراخ شدگی شبکیه معاینه شود.

شبکیه

قسمت حساس به نور چشم است که در پشت چشم ، مابین زجاجیه و مشیمیه قرار دارد و شامل مجموعه ای از سلولهای حساس به نور و انواع مختلف نرونهاست. سلولهای استوانه ای مسئول دید سیاه و سفید هستند و سلولهای مخروطی رنگها را تشخیص می دهند. نرونهای میانی شبکیه نیز سیگنالهای بینایی رسیده را جمع آوری و اطلاعات را به عصب بینایی منتقل می کنند.

شبکیه از میلیونها سلول اختصاصی فتورسپتور (گیرنده نور)بنام سلولهای مخروطی و استوانه ای تشکیل شده است که شعاعهای نوری را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند و از طریق عصب بینایی به مغز منتقل می کنند. سلولهای استوانه ای توانایی دید در نور کم و سلولهای مخروطی توانایی دید رنگها را به ما می دهند .

ماکولا، که در مرکز شبکیه قرار دارد، محل تجمع بیشترین تعداد سلولهای مخروطی است. فوآ، فرورفتگی کوچکی در مرکز ماکولا، بیشترین سلول مخروطی را داراست. ماکولا مسئول دید مرکزی، دید رنگها و تشخیص دقیق جزئیات است. سلولهای استوانه ای درقسمت محیطی شبکیه (اطراف شبکیه) قرار دارند و امکان دید در شب و دیدن حرکت اشیاء در اطراف را می دهد .

لایه پیگمانته (رنگدانه دار) شبکیه مابین شبکیه و مشیمیه قرار دارد و حاوی ملانوسیتهایی است که مسئول رنگ سیاه آن هستند. این پیگمانها باعث می شوند تمام نورها داخل چشم جذب شود وچشم مانند اتاق تاریک عکاسی عمل کند.

عصب چشم

عصب بینایی، در پشت شبکیه قراردارد که سیگنالها را از سلولهای فتورسپتور به مغز منتقل می کند . این عصب پیام های بینایی را از شبکیه به مغز ارسال می کند.در بعضی ازبیماریها مانند مولتیپل اسکلروزیس یا همان MS ، مسمومیت با الکل متیلیک (الکل چوب)، آب سیاه و…. عصب بینایی آسیب می بیند.

عضلات چشم

حرکات کره چشم در هر چشم به وسیله ۶ عضله خارج کره چشمی که به اطراف کره چشم می چسبد کنترل می شود. اختلال حرکتی و یا عدم هماهنگی آن ها می تواند به انحراف چشم یا لوچی منجر شود.

ساختمان گوش انسان

 

گوش شامل سه قسمت بیرونی، میانى و درونى است.

گوش بیرونى
لاله‌گوش

در اغلب حیوانات متحرک است و به طرف منبع صوتى متمایل مى‌شود ولى در انسان ثابت است و با حرکت سر به طرف منبع صوتى متوجه مى‌گردد. لاله گوش انسان در حقیقت سه نقش عمده بر عهده دارد که عبارتند از: جمع‌آورى امواج صوتی، هدایت آنها به مجراى شنوایی، تشخیص جهت آنها، به‌گونه‌اى که اگر چین‌خوردگى‌هاى لاله گوش را از موم پر کنند میزان شنوایى و هم‌چنین قدرت تشخیص جهت صوت در انسان کاهش مى‌یابد. دو لاله گوش در انسان طورى قرار گرفته‌اند که از برگشت صداى خود انسان جلوگیرى مى‌کنند. ضمناً چون گوش‌ها در دو طرف سر واقع شده‌اند، اختلاف زمانى که در درک صدا به‌وسیله دو گوش به‌وجود مى‌آید منجر به تشخیص جهت آن مى‌گردد. بنابر این امواج صوتى به‌وسیلهٔ لاله گوش و چین‌خوردگى‌هاى آن جمع‌آورى مى‌شوند و از طریق مجراى شنوایى پردهٔ صماخ را متأثر مى‌سازند.
مجراى شنوایى

این مجرا لوله‌اى شکل و به‌طول ۲ تا ۳ سانتى‌متر است و ارتعاشات صوتى از طریق آن به پردهٔ صماخ، که در انتهاى آن قرار دارد مى‌رسند.
پردهٔ صماخ

طبل گوش یا پردهٔ صماخ غشایى است که به‌وسیله اصوات با فرکانس‌هاى متفاوت ”صداهاى قابل شنیدن“ مرتعش مى‌شود و چون میزان کشش آن در مرکز و کناره‌هاى آن فرق مى‌کند، قسمت‌هاى مختلف آن به‌وسیله فرکانس‌هاى معین ولى متفاوت مرتعش مى‌گردند. اصوات زیر قسمت‌هاى مرکزى و اصوات بم کناره‌هاى پردهٔ صماخ را به ارتعاش در مى‌آورند.
گوش میانى

این قسمت از گوش، محفظه‌اى استخوانى است که به‌وسیلهٔ دو دریچهٔ بیضى و گرد از گوش داخلی، و به‌وسیلهٔ پردهٔ صماخ از گوش خارجى جدا مى‌شود و نیز از طریق مجرایى به نام شیپور اوستاش این است که فشار دو طرف پرده صماخ را متعادل مى‌سازد. ارتعاشات صوتى از طریق گوش خارجى به گوش میانى مى‌رسد و از آنجا به گوش داخلى منتقل مى‌شود. گوش میانى ضمن عمل انتقال صوت، عمل تخفیف‌کنندهٔ ارتعاشات شدید صوتى را نیز انجام مى‌دهد ولى هرگاه شدت صوت از حد معینى تجاوز کند گوش داخلى صدمه خواهد دید.
گوش داخلى

گوش داخلى به علت داشتن پیچ و خم‌هاى آن به ”لابیرنت“ موسوم شده است و عمل آن از نظر شنوایى این است که ارتعاشات صوتى را به یاخته‌هاى شنوایى برساند و آنها را به تکانه‌هاى عصبى تبدیل کند. گوش داخلى شامل سه بخش دهلیز، مجارى نیم‌دایره، حلزون مى‌باشد. دهلیز و مجارى نیم‌دایره مخصوص عمل تعادل و حلزون ویژه عمل شنوایى است.
گوش داخلی از تعدادی حفره استخوانی به نام دالان یا لابیرنت استخوانی تشکیل شده که کیسه ها و مجاری غشایی به نام لابیرنت غشایی درون این حفرات قرار می گیرند.

این حفره های استخوانی حاوی مایع شفافی به نام پری لنف است که از نظر ترکیب یونی شبیه مایع خارج سلولی است ولی نسبت به آن پروتئین کمتری دارد. درون لابیرنت استخوانی،‌ کیسه ها و مجاری ای به نام لابیرنت غشایی قرار دارد. لابیرنت غشایی درون پری لنف غوطه ور است و بنابراین مایع پری لنف بین لابیرنت استخوانی و غشایی قرار می گیرد.

لابیرنت غشایی یک سیستم متوالی از مجاری و کیسه ها است که درون لابیرنت استخوانی قرار دارد و درون آنها با اندولنف پر شده است. این بخش حاوی دو کیسه (اوتریکل و ساکول) و چهار مجرا

(سه مجرای نیمدایره ای و مجرای حلزونی) است.

ساختمان های گوش داخلی اطلاعات مربوط به شنوایی و تعادل را به مغز می رسانند. مجرای حلزونی عضو شنوایی است و مجرای نیمدایره ای، اوتریکول و ساکول اعضای تعادلی هستند..


برچسب‌ها: علوم هشتم
+ نوشته شده توسط ریحانچی در دوشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۶ و ساعت 20:47 |
انجمن علوم پایه دوم...
ما را در سایت انجمن علوم پایه دوم دنبال می کنید

برچسب : فصل,پنجم«حس,حرکت», نویسنده : dolom2ta بازدید : 179 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:12